Friday, April 3, 2009

ببری مهربون مامان

دیروز رادین برای اولین بار موفق شد که در را خودش باز کند. یعنی لج بیرون رفتن را گرفته بود و خودش هم رفت و به زحمت روی نوک پا دستش را رساند به دستگیره و بالاخره بازش کرد. بعد هم رو کرد به ما که "من دارم می رم بیرون". من هم ادای گریه کردن را درآوردم و گفتم تو بری من دلم برایت تنگ می شود. یکهو از حالت گریه به خنده افتاد و بدو بدو آمد صورتش را چسباند به صورتم و گفت: "مامان درو بستم؛ هیجا نمی رم".ا

4 comments:

khaale roro said...

1- akh inghad dele mano kabab nakon. in joojaro tasavor mikonam delesh migire oonja ghosse mikhore, manam delam migire.

2- khale ke goft in kheili mehraboone.

3- baba ghabool in radino eashgho babriye "mamane". (albatte bolbole khalast :D)

4- dighe hichi.

آزاده said...

Manam kamelan baraye del gereftegi payeam! Begim Farbod o Nima ham biayand jamemoon joor beshe!

azadeh Pireyar said...

قربون دل مهربونش برم.

آزاده said...

آزاده جان، مثل اینکه دوباره برگشتی سرکار، شروع سال کاری جدید مبارک.