در یک آگهی تلویزیونی یک بچه کوچولویی را نشان می دهد که در آغوش مادرش است و مادرش را بغل کرده است. هر بار که این آگهی را می بینم بی اختیار یاد خودم و تو می افتم و آن اولین باری که تو هم بغلم کردی. هنوز شش ماهت نبود؛ وقتی روی دستهایم گذاشتمت که بخوابی دست چپت را انداختی پشتم. چه لحظه قشنگی بود. هنوز هم قشنگ است وقتی خوابت می آید یا گریه می کنی و وقتی بغلت می کنم تو هم به قول خودت من را جان می زنی. نمی دانم تو بیشتر آرامش می گیری یا من.ا
Tuesday, March 24, 2009
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
4 comments:
vaghean vaghti in blog ro khoondam alave bar inke ashk too cheshm haam jam shod kolli pashimoon shodam ke hanooz azabam
آرامش عاشقانه مساویست بین عاشق و عاشق و در آن تا عشق هست؛ مفعول نیست
رادین عزیز تا زمانی که آواز باد باران در جهان هست قدر این عشق مادرت را بدان
az oonjayi ke khale alan pishe radine va radin dare adaye hamaye maro dar miyare mige "pisar jan nakon, pisargoli nakon, shahpesari nakon" va kolli khol bazihaye dige, khale kheili too mode ehsasati shodan nist. akharish ham hast "loos loos pisar nakon"
خوب همانطور که از پست خاله اش پیداست این پسرک و هر بچه دیگری لحظه های دادن آرامش و لحظه های گرفتن آرامش دارد!
Post a Comment