اين اواخر كه رادين ميخواست بيايد بغلم، دستهايش را ميآورد بالا و ميگفت "اينو بغلش كن". حالا از ديروز ميگويد "اين پسر ما رو بگير"! ا
راستي، چرا اينقدر بچهها از پيشبند (چيپچند) بدشان ميآيد؛ انگار اصلا براي پدر مادرها درستش كردهاند!ا
درضمن، چند وقت است رادين دلش تنگ ميشود؛ براي خالهجون و عمو نيما (عمو نيما،اول خاله)، مامان فاطي، مانا، پدرجون، باباهلاكو و بابا (تعجب نكنيد، بعضي شبها بابايي بعد از ساعت خوابش ميرسد).ا
2 comments:
daram miyam toronto daram miyam toronto.
fekr nakonam hichkas be andazeye khaleyi ke ye doone radin dare az oomadan be toronto oonam too March zogh kone.
Injoory koni man ham havas mikonam khakhoorza dashte bashama, gofte basham!
Post a Comment