Sunday, October 5, 2008

جون جون

یک مدت بابایی روی رادین کار می کرد که یک جون آخر اسمها اضافه کند! بابا جون، مامان جون، همه کس جون! حالا فکر می کنید این وروجک چطور از آن استفاده می کند؟

ا"مامان"؛ سکوت مامان (خوب بیچاره دارد کار می کند)ا
ا"مامان جون" ؛ سکوت مامان
!امامان جون جون" ؛ دیگر نمی شود که خودت را بزنی به نشنیدن"
همین سناریو را برای بابا هم تکرار کنید + واژه های جدید دلبری از اطرافیان: مانا جون، هاپیچی جون، پدر جون جون و ...!ا
حالا بشنوید از شاهکار ماجرا؛ چند روز پیش سر صبحانه آمد پیش من و بعد از اینکه گفت "پهلو" که یعنی بنشیند روی پای من، گفت "مامان جون، پنیر جون"!!!ا

No comments: