Tuesday, July 22, 2008

باز هم واکسن

دیروز رادین واکسن زد. آنقدر گریه کرد و اشک ریخت که توی ماشین تقریبا از حال رفت. یکی به بازو و یکی هم به رانش زدند. یک جوری هم گریه می کند که جگر آدم کباب می شود. دیشب هم خیلی بد خوابید، حتی چند بار در خواب دندان قروچه کرد. ولی خوب امروز حالش خوب بود. آ
باورنکردنی: دیشب وقتی گفتم بریم لالا، اولش یک کم خودش را لوس کرد. بعد پا شد درحالیکه روی پایی که آمپول زده بود، می لنگید به طرف من آمد. قیافه من شبیه اولین باری بود که دیدم جناب فربد خان بعد از آمپول زدن می لنگد (اگر حوصله داشته باشد، ممکن است تا یک روز هم بلنگد)! خلاصه فکر نمی کردم این هم به دی ان ای آدم ها برگردد که دیشب فهمیدم! چقدر بیخودی تا حالا سر این قضیه سر به سر طفلکی فربد گذاشتم! آ

پی نوشت: الان که به بابایی گفتم چی نوشتم، گفت به، تازه بابابزرگ هم همین مساله را دارد!÷ی

2 comments:

leyla said...

Radin JOOOOONAM,
Eshghoolakam....inam faghat bekhatere to baraye mamanet comment gozashtam...akhe man toro mibinam az khodam bikhod misham....delam tang shode barat...
baadham ye jahayee mishe ke man nemituanm chizi begam, ghazie namusie!!!!!!! akhe man hanuz babat ro ziarat nakardam.......
hala kar nadashteh bash mamanet o man chand saale ke dostim!

khaale roro said...

akhay. in khaleyi ham ke nabood ye khorde oon ham in joojoo ro baghal kone.

dar zemn hanooz ham ke dast az 'sar be sar gozashtane' babayi bar nadashti! vaghti migi "age hosele dashte bashe ta ye rooz ham milange."