دیروز رادین برای اولین بار به پارک بازی رفت. از آنجایی که دوست نداشت از هیچ وسیله ای پیاده شود، می شود نتیجه گرفت که بهش خوش گذشت. ولی خوب وقتی نشسته بود، آنقدر قیافه اش جدی بود که همه اش نگران بودم نکند بهش دارد بد می گذرد (هی هی یادش بخیر عروسی رفتن با خاله ات)! راستی رکورد خوابیدن را هم زد، از دیشب ساعت 8/5 خوابید تا امروز 9 صبح! ا
توضیح: خودش به تنهایی سوار نمی شد، توی بغل مامان یا بابا می نشست. درضمن متاسفانه هیچ عکس خوبی ندارم، چون آنقدر خودش را جمع می کرد توی بغل آدم، که عکسها بیشتر عکس من و فربد است تا رادین! آ
توضیح: خودش به تنهایی سوار نمی شد، توی بغل مامان یا بابا می نشست. درضمن متاسفانه هیچ عکس خوبی ندارم، چون آنقدر خودش را جمع می کرد توی بغل آدم، که عکسها بیشتر عکس من و فربد است تا رادین! آ
1 comment:
ok mamaniye radin. mikham yek meghdar tahvilet begiram. mishe hamoon aksaye 'radin goole dar baghal' ro az sarzamine ajayeb befresti?!! :D :D :D
mamani rasti age baz 'tahvil' khasti begooha. roo dar vaysi nakon.
Post a Comment