بعد از حساسيت شديد من در هفته گذشته، حالا نوبت پسر كوچولوي ماست. ديشب نه خودش توانست بخوابد نه ما، بس كه مماخ كوچولويش ميگرفت و با گريه از خواب بيدار ميشد. من ديشب متوجه نكته عجيبي شدم. مثل اينكه بچهها نميدانند كه ميتوانند از دهان هم نفس بكشند، چون رادين كه ديشب همهاش زور ميزد از بيني نفس بكشد. اگر بهتر نشود بايد ببرمش دكتر. آ
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
1 comment:
akhey heivoonaki:(
Post a Comment