Wednesday, April 9, 2008

آدازه

رادين هرجور دلش بخواهد مرا صدا مي‌كند: مامان،‌ مه‌مه، امننه، حتي گاهي مه!‌ ولي يك روز در شمال شروع كرد به "آدا آدا" كردن. من خيلي زود متوجه شدم منظورش منم و به‌روي خودم نياوردم. چون دوست دارم مامان صدايم كند. يك كم كه گذشت بقيه هم متوجه شدند كه بله، اين "آدا" ماييم. يكهو همينطور كه داشت بازي مي‌كرد گفت: "آدا - زه" و من ناگهان ياد يك دختر كوچولوي موفرفري طلايي افتادم كه بيست و پنج-شش سال پيش من را "آدازه" صدا مي‌كرد و الان خيلي دلم برايش تنگ شده است! آ
بعد از آن ديگر رادين من را آنطوري صدا نكرد. انگار احساس كرد حق انحصاريش مال يكي ديگر است!‌ آ

2 comments:

khaale roro said...

bale, male khodame adaze joonam. to mamaniye radin hasti. adazeye man.

آزاده said...

Ghorboonet beram mooshi e man :D :P)