رادين خيلي وقت است كه حق انتخاب كردن را تمرين ميكند. چند ماهي ميشود كه وقتي چيز خاصي را ميخواهد امكان ندارد با هيچ چيز ديگر عوضش كرد. حالا قضيه به بوفهاش رسيده است. دو هفتهاي ميشود كه گاهي خودش دست آدم را ميگيرد و ميبرد اتاقش. بعد به بوفه اشاره ميكند و دستهايش را بالا ميآورد كه يعني بغلم كن برويم اون جلو. بعد هم بايد كلي آنجا بمانيم تا اول عكسهاي خودش را نشان بدهد و ذوق كند كه "ن" (اولي نيني بود، بعد شد ني،حالا هم خلاصه كرده به ن)، و بالاخره يك يا دو اسباببازي انتخاب كند و راضي شود كه برگرديم!آ
براي اينكه هر شب مجبور نباشم كل بوفه را دوباره بچينم، قانون گذاشتهام كه هر بار قبليها را هم سرجايش بگذاريم. كاملا هم از طرف رادين اين قضيه پذيرفته شده است! چه پسمل چيزفهمي دارم (بوسسسسسسسسسسس)!آ
پينوشت: من نميتوانم شكلكهاي اسمايلي را فعال كنم، نه اينجا و نه در ايميل ياهو. گفتم اسمايلي يادم افتاد به لب و لوچه رادين. وقتي بغض ميكند لبش درست عين اسمايلي ناراحت ميشود، همان قدر منحنياش به پايين برميگردد! آ
2 comments:
in pesmali chera zaboonesh pasraft karde?!
tarafdare ijaze sa'die!
Post a Comment