Monday, April 21, 2008

بستني‌خور من

شايد اولين چيزي كه با عنوان اين پست به ذهن نزديكان برسد اين است كه منظور كدام يك است؟ فربد يا رادين؟ واقعيتش اين است كه هنوز خيلي مانده است كه رادين به پاي پدرش برسد. چون اگر يك‌بار با فربد به بستني‌فروشي برويد ديگر بعيد است بستني بخوريد و به ياد فربد نيفتيد!‌ ولي جوجواك ما هم خوب بستني‌خور است. از آن‌جايي كه پشت كارت منحني رشد از يك‌سالگي به بعد بستني جزو غذاهاي كودك آمده است، با خيال راحت هر روز مراسم بستني خوردن داريم. چه كيفي هم دارد وقتي بدون ادا و اطوار دهن كوچولويش را باز مي‌كند و منتظر قاشق بعدي مي‌شود (البته منتظر براي كسري از ثانيه،‌اگر طول بكشد اعتراض هم مي‌كند). حالا اگر جاي بستني را ببيند،‌ ديگر نمي‌توانم صبر كنم تا كمي آب شود. چون آنقدر با دست نشانش مي‌دهد و "مي" "مي" مي‌كند كه مجبور مي‌شوم همان‌طور يخزده بهش بدهم. آ
پي‌نوشت: "مي" همراه با اشاره انگشت يعني بده به من. البته يك‌بار گفته نمي‌شود،‌ به‌صورت "مي - مي -مي - ..." و آخرش هم گريه غرغري! آ

1 comment:

khaale roro said...

khob baraye inke felan radoonak ba babayi ghati nashe mitooni begi "bastani khorake man".