Sunday, April 6, 2008

مورچه‌بازي

عيد خانه‌دريا كه بوديم رادين با پدرجون رفته بودند در حياط راه بروند. خوب هنوز كه راه رفتنش كامل نشده است؛ در نيتجه همان‌طور كه دستش در دست پدرجون بوده،‌ سكندري مي‌خورد و دو تا دستهايش را برا ي حفظ تعادل مي‌گذارد روي زمين. همان موقع چشمش مي‌افتد به چند تا مورچه و ديگر راه رفتن يادش مي‌رود. همان‌جا مي نشيند و سعي مي‌كند با انگشتاش مورچه‌ها را بگيرد! آ
فعلا قسمت سخت پياده‌روي با رادين اين است كه چون دوست دارد همه چيز را بردارد و هميشه يك چيزي در دستش باشد، در خيابان هم گاهي خم مي‌شود و برگي سنگي چيزي برمي‌دارد. البته اي اصلا به اين معنا نيست كه مامان يا بابا مي‌گذارند آن چيز دستش بماند! فقط براي اينكه با طبيعت اخت شود، كندن علف مجاز است (اگر كسي دور و ور نبود،‌ حالا گل هم بكند عيبي ندارد!) آ

2 comments:

khaale roro said...

gaz zadane alaf chi mamani?

آزاده said...

ino ta halam emtehan nakarde, vali choob chera, ta vaghti betoonim az dahanesh dararim yek 2-3 daghighei tool keshid!