Sunday, February 17, 2008

رادين در شركت مامان

ديدن گاه گداري رادين در شركت ديگر براي همه جا افتاده است. بعضي وقتها ديگر هيچ چاره‌اي جز آوردنش به شركت ندارم (نه مانايش در دسترس است نه نانايش، بابايش هم كه اين روزها تقريبا ساكن كارخانه شده است!). اگر بتوانم جوري برنامه‌ريزي مي‌كنم كه بيشترش را در خواب باشد، ولي ديروز كه آورده بودمش تمام 3 ساعت را بيدار بود و هشيار. خدا رحم كرد براي اولين بار تو رودروايسي با ديگران گير كرد و خيلي هوس تغيير موقعيت نكرد. همين‌طور پيش برود به‌زودي بايد برايش سفارش ميز و صندلي بدهم! آ

3 comments:

khaale roro said...

khob bezaresh jaye khalash beshine! ghol mide ziyad harf nazane.

khaale roro said...

ehem manzoor sherkate pedar joon va mamane va sayerine dige?

آزاده said...

1- jaye khale tabdil shode ba hamoon miz conferance joloye mize maman ke too aksaye chand mah pish joloye agha radin molaheze farmoodid (hamoon akse ke dare shabrang e gondetar az khodesho gaz mizane).
2- baraye radin dige sherkate mamane dige ..............