Sunday, February 3, 2008

تپلي

حالا كه موهاي رادين را كوتاه كرديم، لپ‌هايش زده است بيرون، البته اگر آبشان نكند. دو سه هفته‌اي است سر سوپش ادا درمي‌آورد؛ سعي مي‌كردم با رب درستش كنم، ولي ديگر آن هم چاره‌ساز نيست و بايد دنبال جانشين براي سوپ باشم. به غذاهاي ما گاهي ناخنك مي‌زند،‌ ولي زود سيرش مي‌كند و خودم احساسم اين است كه اينطوري كمتر غذا مي‌خورد. نصف وجب، ببين چطور ما را مي‌چرخاند! حالا هر چيز برايش درست مي‌كنم بايد ببينم آقا طعمش را دوست دارد يا نه. از همه بانمك‌تر وقتي است كه نان سنگگ بهش مي‌دهيم. با يك تمركزي توي مايه مديتيشن گازهاي كوچولو مي‌زند. براي خودش جالب است وقتي دارد غذاي آدم بزرگي مي‌خورد. گاهي كه بهش پلو مي‌دهيم،‌ هي تند تند دهنش را باز مي‌كند و اوني هم كه دارد بهش مي‌دهد، ذوق‌زده مي‌شود و هي تندتر مي‌دهد، بعد يكهو مي‌بينيم تمام لپهاش پر پلو است و هيچ‌چيز قورت نداده است. حالا بيا و درستش كن (الآن صداي شيون رادين را بگذاريد روي اين تكه). آ

No comments: