Sunday, October 27, 2013

اوج خلاقیت مادر و پسر

قصه از آنجا شروع شد که دو صفحه کپی داده بودند، یکی "آ" و دیگری "ا" و گفته بودند تزیینش کنید. من هم به رادین گفتم رنگش کند و چند تا گل و بلبل دور و برش بکشد که خوشگل شود. خیلی هم که به خودم فشار آوردم به ذهنم رسید میتواند با "آ" یک قایق بادبانی درست کند که چون رادین حوصله نداشت چند تا خط سیاه این ور و اون ورش کشید که مثلا قایق است! "ا" را هم فقط رنگ زد و وقتی گفتم حداقل دو تا گل بکش، دو طرفش دو تا گل چهارپر پیزوری کشید و والسلام. فردایش آمد و با خنده گفت که "نمیدونی بعضی بچه‌ها چه کارایی کرده بودند، با ماکارونی یا تراشه مداد و ... تزیینش کرده بودند" و خلاصه کلی خندیدم که "ای وای آبرومون رفت"!ا
نتیجه این شد که وقتی قرار شد انار تزیین کنند (چون نشانه اے را یاد گرفته‌اند؛ ربطش را شما متوجه شدید به من هم بگویید)، دوتایی اوج خلاقیتمان را به‌کار بندازیم و این را امروز برد مدرسه (البته فقط انارش را):ا
 

Saturday, October 26, 2013

Monday, October 21, 2013

پارک موزه آب

دیروز بردنشان پارک موزه آب در خیابان یخچال. روز قبلش هم کلمه "آب" را یاد گرفته بودند. می‌گفت فواره داشت و یک عالمه درخت که میوه ازشان زده بود بیرون؛ خرمالو! سایبان داشته است و یک‌جایی برای غذا خوردن که دهنشان آب افتاده بود، ولی بهشان غذا نداده بودند. در مورد آب برایشان توضیح داده بودند و راه‌های صرفه‌جویی در آب. گفته بودند اینجا در قبل آب بوده است و الان نیست که نمی‌دانم یعنی چه. بعد هم که برگشته بودند مدرسه یک کیک به شکل قطره آب برایشان سفارش داده بودند. این ماجراها پس از تلاش فراوان مامان و در چند مرحله از راوی درآمد!ا  

Saturday, October 19, 2013

خبرهای خوب

خبرهای خوب از این قرار است:ا
  • رادین بدون مشکل مشقش را انجام می‌دهد و خودش مدل زود، تند، سریع را ترجیح می‌دهد 
  • رادین با تمایل خودش شب‌ها زود می‌خوابد و لازم نیست بهش اصرار کنم
  • رادین خیلی مدرسه‌اش را دوست دارد و کلی بهش خوش می‌گذرد

Friday, October 11, 2013

فصل سرماخوردگی

ما دسته‌جمعی سرما خوردیم و هنوز هم سرما خورده هستیم و یکی بهتر می‌شود، اون یکی بدتر می‌شود و ... . ولی خوب جریان زندگی بدون در نظر گرفتن حال ما ادامه داشته است و در این مدت جلسه اولیا و مربیان شرکت کردم (از شدت استقبال اولیا شوکه شدم!)، بچه‌ها را برای روز کودک بردند پارک قیطریه و بعد هم فرهنگسرای ملل فیلم دیدند و آخرش هم رقصیدند! رادین کلاس بسکتبال می‌رود که در فرصت مناسب باید کامل درموردش می‌نویسم. در ضمن شنیده‌ها حاکی است که رادونک ما در سرویس (حداقل) شیطانی می‌کند. این‌جور که معلوم است خجالتش کاملا ریخته است!ا