چه حالي ميشويد اگر از آرايشگاه بياييد و يك وروجك كوچولويي بهتان بگويد: "مامان، خوشگله"! همين است كه ميگويم شيرين عسل من است ديگر! ا
هرچه معدود خوانندگان اين وبلاگ در كامنت گذاشتن كملطف تشريف دارند،خاله رورو با نمره عالي و خاله/عمه ليلا! (براي توضيحات بيشتر به كامنت پست قبل مراجعه شود) با نمره خوب به تداوم اين وبلاگ كمك ميكنند. همينجا از طرف خودم و رادونك ازشان تشكر ميكنم! ا
درضمن من بعدها به رادين نخواهم گفت چه كساني وبلاگش را ميخواندند؛ خودتان برايش بنويسيد! ا
درضمن بعدي، خاله جون كجايش را ديدي (اشاره به كامنت دوپست قبلي). دو سه هفته است هر كس خانه ما ميآيد از پنجره ميرود و ما هم هرجا ميرويم از پنجره برميگرديم، بس كه رادين موقع خداحافظي جيغ و داد ميكند كه نروند يا نرويم! ماجراها داريم!ا
در ضمن آخر، عنوان اين پست با توجه به محتويات آن رسما پارتيبازي بود! ا